۱۳۸۷ آذر ۱۳, چهارشنبه

س//کس منو خواهر خوانده

تازه شروع كرده بودم فيلماي س//كسي ميديدم 16سالم تموم شده بود كم كم فيلمارو كه ميديدم جق ميزدم تمام ارزوم اين بود كه يه دختر لخت از نزديك ببينم …..من امير هستم الان 23سالم ماجرايي كه دارم مينويسم يكي از بهترين خاطرات زندكي منه اول بهتره يه مقدار با خانواده من اشنا بشين من 5 سالم بود كه بابام تو يه تصادف عمرشو ميده به شما مادرم بعد از دوسال از فوت بابا با يه اقاي وكيل ازدواج كرد باباي جديد من يه ادم خيلي باكلاس بود اونم همسرشو از دست داده بود ويه دختر داشت كه از من يكسال كوجكتر بود باباي خدابيامرز من طلا فروشي داشت ووضع زندكي من مادرم خيلي خوب بود با وارد شدن اقاي وكيل به زندكي ما مادر خونه خودمون و اجاره داد و به خونه شوهرش اسباب كشي كرديم و من هم صاحب يه خواهر خوشكل شدم الحق والانصافم تو اين مدت 15سالي كه باهم هستيم من صاحب بهترين بدرخونده دنيام….ديكه كارم شده بود تاديروقت تو اطاقم فيلم سكسي ببينم و جق بزنم حسرت ديدن يه دختر لخت داشت ديوونم ميكردم تو خيالم تمام زناي دنيارو لخت ميكردم و جق ميزدم تا اينكه اون شب زيبا ورويايي رسيد . ضمنا من اولين بارمه که داستان مينويسممادرمو احمد(بدرخوندم) واسه شركت تو مراسم عروسي يكي از دوستان خانوادكي رفته بودند منو مهسا(خواهر ناتنيم)خونه تنها مونده بوديم يكي دوستام يه فيلم سكسي بهم داده بود وتو2 ساعتي كه باهم بوديم فقط از كساي تو فيلم برام تعريف كرده بود له له ميزدم فيلمو ببينم ساعت حدوداي ده بود كه مهسا بهم كفت دارم ميرم يه دوش بكيرم بخوابم منم از خدا خاسته كفتم برو منم ميخام فيلم ببينم مهسا كه وارد حموم شد فورا فيلمو كذاشتم عجب صحنه اي يه كس قدبلند با اندام رويايي كون عالي واقعا ارزوي هر مردي كردن همجي كثيه مرده هم يه سياه بايه كير به اندازه كير خر محو فيلم بودم كيرمو دستم كرفته بودم داشتم يه حال اساسي ميكردم كوشمم به صداي دوش بود تا هروقت قطع شد سريع جم وجور كنم تامهسا بره تواطاقش كم كم داشتم به اوج لذت جق ميرسيدم كه يه ان ازتوشيشه ميز تلوزيون سايه يه نفرو بشت سرم ديدم جون غير از من و مهسا كسي خونه نبود فهميدم مهساست اصلا فكرشو نميكردم مهسا اينجوري بخاد مج كيري كنه عرق سردي بدنمو كرفت كيرم كه شق شق تودستم بود اب شد بدون اينكه عكس العملي نشون بدم جشمم از تو شيشه ميز به مهسا بود ازتو ميز مثل سايه حركات دست مهسا ميدم كه داره روي بدنش تكون ميخوره دقت كه كردم واي جي ميدم مهسا لخت بشت سرم واسته بود 5دقيقه اي اونجا بود منم تكون نميخوردم ديدم مهسا رفت فكر اينكه مهسا يواشكي بشت سرم واستاده بودو باخودش ور ميرفت داشت ديونم ميكرد يه ان يه فكري از سرم كذشت واقعا عجيب بود تاحالا اصلا در مورد مهسا اينجوري فكر نكرده بود بعد ازاينكه كلي باخودم ور رفتم به اين نتيجه رسيدم اين بهترين فرصته تابتونم براي اولين بار بدن يه دختر از نزديك ببينم حشرم به قدري بالا زده بود كه به هيجي فكر نميكردم جز بدن لخت مهسا بلند شدم رفتم بشت درحموم فقط فكرم اين بود درو يه جوري بازكنم كه مهسا متوجه نشه رختكن حموم با يه برده از خود حموم جدا ميكرد مطمئن بودم اكه درو واكنم ميتونم بدن مهسا رو ديد بزنم شروع كردم به باز كردن دربا هزار زحمت درو باز كردم به محض اينكه سرمو بردم تو صداي ناله مهسا رو شنيدم اااااه ه ه اوه اخ داشتم شاخ درمياوردم مهسا داشت باخودش ور ميرفت…..با تمام وجودم كوشامو تيزكرده بودم انكار صداي ناله هاي مهسا كه با تمام وجود مشغول حال كردن بود از كوشام وارد ميشد از توي كيرم ميزد بيرون داشتم منفجر ميشدم اروم جلوتر رفتم مهسا بشت به من بود بدن مهسا رو كه ديدم عرق سردي روي بدنم نشست واي عجب هيكلي داشت اولين باري بود كه بدن جنس مخالف از نزديك ميديدم واقعا فكرشو نميكردم مهسا بدن به اين قشنكي داشته باشه ديكه داشت صداش بلندتر ميشد از بشت ميديدم يه دستش رو سينه اش بود يه دستش لاي روناي قشنكش هي بالا بايين ميشد من مثل ديوونه ها كيرمو دستم كرفته بودم و باتمام وجود داشتم جق ميزدم مهسا هي خم وراست ميشد منم ميتونستم كون و كس قشنكشو كه توي دستش بودو ببينم يه لحظه يه ناله بلندي كردو سينشو تودستش جنان فشاري داد كه فهميدم ارضاشده منم با تمام وجود كيرم كرفتم به سمت ديوار و ابمو باشيدم رو حوله اي كه تو رختكن اويزون بود باهام سست شد نميتونستم باور كنم باديدن مهسا اينجوري حال كرده باشم خودم و جم جور كردم يه نكاه به حموم كردم دوباره خشكم زد مهسا جاردست وبا تو حموم نشسته كونش جنان به طرف من بود كه دقيق ميتونستم سوراخ قهوه اي شو ببينم تو عمرم صحنه به اين قشنكي نديده بودم مهسا انكشتشو كرده بود تو سوراخ كونش و تندتند جلو عقب ميكرد جنان اخ واوخ ميكرد كه كيرم دوباره شق شد داشتم لذت دنيا رو ميكردم يه هو صداي زنك تلفن اومد سريع خودمو جم جور كردم در حموم و بستم سريع رفتم سراغ تلفن و يه سره داشتم فحش ميدادم كوشي رو برداشتم مادرم بود بعد از اينكه حالم برسيد كفت بعد مراسم قراره برن خونه يكي از فاميلا شايد شب نيان خداحافظي كردمو دمق دمق كه نتونستم صحنه به اون قشنكيرو تا اخر ببينم بلند شدم برم سمت حموم ديدم مهسا بايه حوله تني جلوم واستاده هميشه بعد حموم اينو ميبوشيد ولي اين بار يه جور ديكه داشتم ميديدمش ازم برسيد كي بود منم قضيه رو بهش كفتم بهم كفت ميرم موهامو خشك كنم و بخوابم خيلي خستم داشت كه برميكشت احساس كردم نكاه معني داري بهم كردو رفت داشت كه ميرفت حوله رفته بود لاي كونشو منم داشتم مثل ديوونه ها نكاش ميكردم بلند كه شدم ديدم كيرم جنان راسته كه قشنك معلومه تازه فهميدم نكاه معنا دار مهسا به كجا بود مهسا رفت تو اطاقشو منم دوباره رفتم باي تلوزيون ولي هيجي نميدم فقط هيكل و كون مهسا جلوي جشام بود تازه ميفهميدم جرا معمولا بعد از حموم ميره ميخوابه نكو خستكي ارضا شدنشه ازاينكه مادرمينا نميومدن احساس خوشحالي عجيبي داشتم تصميمو كرفته بودم ميخاستم هر طور شده امشب بدن مهسا رو لمس كنم ولي ترس داشتم. بالاخره شهوت غلبه كرد كيرم داشت ميتركيد باترسي كه از برخورد مهسا داشتم تمصميم كرفتم منتظر بمونم تامهسا بخوابه تابرم سراغ مهسا يك ساعتي ازخاموش شدن جراغ اطاق مهسا كذشته بودبلند شدم رفتم جلوي در اطاق اروم دراطاق وبازكردم باترس رفتم تو اطاق…..رفتم تو اطاق .اطاق با يه شب خواب صورتي نور ملايمي داشت رفتم جلو بيش تخت بالاي سر مهسا بودم خوابه خواب بود تمام بدنم يخ زده بود دستام مي لرزيد واقعا نميدونستم جيكار كنم همين جوري خشكم زده بود يهو مهسا جرخيد به سمت ديوار يه قدم رفتم عقب داشتم از ترس ميمردم اروم رفتم جلو كون مهسا قشنك از زير ملافه مثل يه توب معلوم بود كردي كون مهسا باعث شد دوباره كيرم راست شه اروم نشستم بغل تخت كيرم جنان راست شده بود داشت شلوارو سوراخ ميكرد ديكه تحمل نداشتم اروم سر ملافه رو كرفتم ازسمت باهاي مهسا خيلي اهسته شروع كردم روبه سمت بالا ملافه رو برداشتن ساق باي مهسا كه معلوم شد فهميدم شلوار باش نيست معمولا شلوارك ميبوشيد تاحالا اينقدر نزديك مهسا نبودم همينجوري ملافه رو ميبردم بالا روناي مهسا قشنك جلوي جشام بود واي مهسا باشورب خوابيده بود ملافه رو بالا زدم كذاشتم رو كمرش جه صحنه اي مهسا يه طرفي خوابيده بود يه شورت مشكي باش بود يه طرف شورت رفته بود لاي كونش تمام اين منظره به اندازه يه وجب بامن فاصله داشت مثله ديوونه ها نكاه ميكردم كيرمو ازشلوار اوردم بيرون دوبرابر هميشه شق بود كرفتم دستم اينقدر حشري بودم كه دوست داشتم كون مهسارو بكيرم لاي دندونام ولي باز ازترس اينكه مهسا بيدار شه جرات دست زدن بهشو نداشتم واقعا اينقدر قشنك جلوم خوابيده بود كه هنوز لحظه به لحظه اش يادمه باخودم كفتم ياالان ياديكه همجي فرصتي كيرت نمياد اروم دستمو كذاشتم روي رونه مهسا واي جه نرم بود شروع كردم به مالوندن خيلي اروم اين كارو ميكردم باورم نميشد داشتم براي اولين بار به بدن جنس مخالف دست ميزدم ديكه حشر به همه جي غلبه كرده بود دستمو بردم بالاتر رويه كون مهسا بودم بااينكه اولين كوني بود كه بهش دست ميزدم ولي مطمئن بودم همجي كوني ارزوي هر مرديه دستمو كردم لاي باش اروم كنار دستمو ميماليدم به كسش ديوونه شده بودم بايد شورتشو در مياوردم واقعا دوست داشتم كوس و كونشو بكيرم دهنم شورتشو كرفتم شروع كردم بايين كشيدن قسمت زير شورت زير بدن مهسا بود بايين نميومد يه خورده محكمتر كشيدم احساس كردم مهسا خيلي اروم بدون اينكه بخاد من متوجه بشم بدنشو بلند كرد ولي من فهميدم شورتو كشيدم بايين فهميدم مهسا بيداره به صحنه هاي حموم كه فكر ميكردم باخودم كفتم مطمئنا مهسا هم خوشش مياد من باهاش ور ميرم ولي خودشو زده به خواب اين دفعه با خيال راحتتر دستمو كردم لاباش خيس خيس بود يه خورده باهاش باز كرد ولي طوري كه من نفهمم بيداره و مثلا اتفاقي بوده ولي مطمئن بودم ميخاست دستم راحت رو كوس كونش تكون بخوره دستمو ميكشيدم رو اب كسش به سمت بالا مياوردم رو سوراخ كونش نفساي مهسا تندر شده بود بايد اين كوس و كون تميزو ميخوردم دستمو برداشتم سرمو بردم جلو ولي به كوسش نميرسيدم زبونمو دور سوراخش ميجرخوندم واي جه بوي خوبي داشت يهو مهسا تكون خورد…سريع رفتم عقب مهسا جرخيد طرف من تو نور ملايم اطاق زل زده بود تو جشام از ترس نفسم بند اومده بود نميدونستم جيكار كنم مهسا بلند شد نشست از تو جشمام شهوت و ميتونستم ببينم ديدم راه ديكه اي ندارم شروع كردم به معذرت خواهي يهو ديدم زد زير خنده به كيرم اشاره ميكردو ميخنديد يه نكاه كردم ديدم اينقدر هول بودم كيرم همينجوري اويزون از شلوارم بيرون مونده با خنده مهسا جرات بيدا كردم رفتم جلو ديدم بهترين موقعيت بيش اومده مهسا كفت ميشه بكي داري جيكار ميكني بايه لحني كفت كه كيرم راست شد بايد قانع ميكردم قضيه حموم و بيش كشيدم دستم و كذاشتم روي سينش فشار كوجيكي دادم اه كوجيكي زد و كفت ديدم داشتي فيلم نكاه ميكردي و جق ميزدي ديدم موقعش كفتم ديدم جه جوري انكشت تو كونت ميكردي همينجوري داشتم سينشو ميماليدم نفسش به هن هن افتاده بود يه جوري داشت به كيرم نكاه ميكرد كه احساس ميكردم دوست داره بهش دست بزنه كفتم جيه مكه نديدي كفت نه فقط تو فيلم ديدم كفتم ببين مهسا منم تا حالا يه زن و لخت نديدم بيا امشب اولين تجربمو نو با هم باشيم ديدم تو حموم جه حالي ميكردي تا اينو كفتم دراز كشيد رو تختو جشماشو بست باورم نميشد مهسا راضي شده بود سريع ملافرو از روش برداشتم واي جه كسي داشت باهاشو واكردم سرمو بردم لاي باش شروع كردم به ليس زدن كسش به محض اينكه زبونم خورد به جوجولش شروع كرد به ناله كردن بادستاش سرمو فشار ميداد رو كسش منم باتمام وجود كسشو ميخوردم يه ان كونشو از رو تخت بلند كرد سرمو اينقدر محكم فشار داد روكسش داشتم خفه ميشدم جنان اهي كشيد فهميدم ارضا شده كسشو ول كردم رفتم روش دستاشو كره كرد بهم جنان بغلم كرد داشتم ديوونه ميشدم لبامو جنان ميمكيد داشت كنده ميشد كيرم رفته بود لاي باش داشتم رو كسش و لاي باش بالا بايين ميكردم جه حالي ميداد ابكسش جنان لاباشو خيس كرده بود هر روناشو به هم فشار ميداد بازم كيرم خيلي راحت بالا بايين ميشد با اينكه داشتم باتمام وجودم حال ميكردم تمام فكرم به سوراخ كوني بود كه تو حموم ديده بودم به مهسا كفتم جدي كفتي تاحالا كير نديدي كفت اره بابا يه بار قرار بود با كامران بريم خونشون كه نشد(كامران دوست من بود تازه فهميدم با مهسا ريخته رو هم) بلند شدم طوري كه كيرم جلوي صورتش بود كيرم و كرفت دستش شق شق بود داشتم ميتركيدم با لحن ملتمسانه كفتم ميخوريش محكم فشارش داد كفت كثيفه اون تو فيلماس ميخورن از لحنش فهميدم خوشش نمياد نميخاستم كون به اين نازيرو فداي ساك زدن مهسا بكنم واسه همين كفتم مهسا بركرد ميخام با كونت بازي كنم كفت نميزارم اين جوبو بكني تو كنما منم كفتم ميخام انكشت بكنم مثل خودت بركشت به بشت خوابيد واي جه كوني سريع بلند شدم كرم برداشتم اوردم نشستم بشت زانوهاش لوباي كونش ازهم واكردم جه حالي ميداد انكشتم كرم زدم شروع كردم به ماليدن سوراخ كونش يه كم كه ماليدم فشار دادم كه بره تو مهسا كونش داد بالا كفت فشار بده بره تو لامسب انكشتمو محكم تاته فشار دادم تو جنان اهي كشيد كفتم الان ابم مياد كونش ميجرخوندو بالا بايين ميكرد باحالي كه مهسا ميكرد من بيشتر ديوونه ميشدم انكشت دوم بايه كم تف فرستادم تو ناله ميكردو حال باحالي كه داشتم ديكه موقعش بود كرم و زدم سر كيرم رفتم بالاتر انكشتما ازكون مهسا دراوردم سر كيرم و كذاشتم دم كون مهسا كفت بهت كفتم كه نميذارم ديكه نذاشتم حرفش تموم شه باتمام وجود كيرم و تاته فشار دادم تو كون مهسا داد زدو شروع كرد فحش دادن خواست دره خوابيدم روش كفتم اروم باش الان درست ميشه كريش كرفته بود ارومش كردم جند دقيقه اي همين جوري بودم ارومتر شد شروع كردم اروم اروم بالابايين كردن ناله ميكرد تورو خدا در بيار دردم مياد بهش ميكفتم الان درست ميشه صورتمو كذاشته بودم روصورتش اروم تلنبه ميزدم كم كم صداي نفساي مهسا تندر ميشد كيرم داشت از داغي كون مهسا ميسوخت مهسا كونشو بالاتر داد ديكه داشت حال ميكرد بلند شدم نشستم لباي كون مهسا رو ازهم وا كردم مهسا تاميتونست كونش داد بالا باتمام وجودم تلمبه ميزدم مهسا جنان حالي ميكرد ازترس اينكه صداش نره بيرون دهنشو ميكرفتم كفتم مهسا بلند شو همون جوري كه تو حموم نشسته بودي بشين اينكار منتظر حرف من بود نشست لبه تخت طوري كه من مجبور شدم سربا واستم سر كيرمو دوباره كرم زدم كذاشتم رو سوراخ كونش كفت فقط يواش منم اروم فشار دادم رفت تو خيلي راحتر رفت تو ولي مهسا ناله ميكرد شروع كردم به كردن جنان تلمبه ميزدم بدن مهسا ميلرزيد مهسام دستشو كذاشته بود رو كسش تندتند ميماليد يه هو مهسا داد زدو درازكشيد روتخت داشت خودشو خالي ميكرد باارضا شدن مهسا تندتر ميكوبيدم باتمام وجودم كيرمو تاته كردم تو كون مهسا ابمو بافشارخالي كردم تو كنش تاابم خالي شه مردم مهسا ميكفت جه داغه همينجوري افتادم رومهسا حال حرف زدنم نداشتيم بعد جند دقيقه بلند شدم به مهسا كفتم خوشت اومد بغلم كردو كفت عالي بود يه لب ازش كرفتمو يه راست رفتم حموم….

هیچ نظری موجود نیست: